دوست عزیز خوندن این صفحات بیش از چند دقیقه وقت شما رو نمیگیره اما میتونه در تصحیح یا استوار ساختن اعتقادات کمک کنه. برای خوندن به ادامه مطلب بروید. حقیقت چیست ؟

حقیقت چیست ؟
 
قالب وبلاگ
نويسندگان
لینک دوستان

تبادل لینک هوشمند
برای تبادل لینک  ابتدا ما را با عنوان ظهور نزدیک است و آدرس 2satan.LXB.ir لینک نمایید سپس مشخصات لینک خود را در زیر نوشته . در صورت وجود لینک ما در سایت شما لینکتان به طور خودکار در سایت ما قرار میگیرد.





درباره موضوع -ولايت - وتوجه مخصوص پيغمبر به تبليغ آن ، كافى است كه بگوييم : وقتى متوجه شد كه مرگش نزديك شده ، اعلام حج فرمود: )وَ ما يَنطِقُ عَنِ الهَوى ((1) اين همان حجة الوداع در اواخر حيات پيغمبر بود. پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - با نود هزار نفر و بيشتر هم گفته اند از مدينه خارج شد - چنانكه در سيره حلبيه و سيره دحلانى و غيره نقل است - غير از آنهايى كه در راه و در عرفه به وى پيوستند.
حضرت در عرفات ، حجاج را با وصيت خود و وصيت انبياى قبل از خود، مژده داد و از نافرمانى آن برحذر داشت . از جمله فرمود: اى مردم ! نزديك است كه من از ميان شما بروم . من چيزى را ميان شما مى گذارم كه اگر چنگ بر آن بزنيد هرگز گمراه نمى شويد، و آن كتاب خدا وعترت و اهل بيت من است . آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در حوض بر من گِرد آيند. ببينيد چگونه حق مرا در اين دو باقى مى گذاريد.
حضرت بارها قبل از آن روز و بعد از آن ، امت را با دو ريسمان خود مربوط مى ساخت ، و هر نسلى از آنها را با دو شى ء گرانبهايش ، مصون نگاه مى داشت ؛ يعنى كتاب خدا و ائمّه اطهار از عترت خود. به امت مژده مى داد كه اگر از هدايت اين دو استفاده نمايند باقى خواهند بود و بيم مى داد كه اگر چنگ به آنها نزنند، گمراه خواهند شد، و خبر مى داد كه آن دو هرگز از هم جدا نمى شوند و زمين از وجود آنها خالى نمى ماند.
ابن حجر مكى بعد از نقل )حديث ثقلين ( در صواعق ، مى گويد: اين حديث كه پيغمبر دستور داده است تا امت چنگ به كتاب وعترت بزنند، طرق متعددى دارد و از بيست و چند نفر صحابى رسيده است .
و مى گويد: در شبهه يازدهم آن را از طرق مبسوطى نقل كرديم . در بعضى از آن طرق است كه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - اين سخن را در حجة الوداع و در عرفه فرمود.
در ديگرى مى گويد: آن را در مدينه و در حال بيمارى ، هنگامى كه حجره مملوّ از اصحاب بود، بيان داشت .
در طرق ديگر مى گويد: آن سخن را در )غدير خم ( اظهار نمود.
در بعضى از آنها هم هست كه وقتى پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - از طائف مراجعت كرد، ايستاد و در ضمن خطبه خود ايراد فرمود. آنگاه مى گويد: مانعى ندارد كه موارد آن مختلف باشد؛ زيرا ممكن است حضرت اين مطلب را نظر به مقام قرآن و عترت طاهره در تمام اين موارد و مورد ديگر فرموده باشد.
ابن حجر اعتراف مى كند كه پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - حديث ثقلين را در تمام اين موارد و غير اين موارد اظهار فرمود. سپس ‍ مى گويد: طرق آن از بيست و چند صحابى رسيده است ، با اينكه اگر پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - آن را جز در مورد آن يا در عرفه و يا در غدير هم بيان نمى فرمود، مى بايد متواتر باشد؛ زيرا كسانى كه آن را از پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - شنيدند بنا بر اقل روايات ، نود هزار نفر بودند. هنوز پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - از عرفه حركت نكرده بود كه سوار شتر خود شد و در حالى كه حاضران گوش و چشم و دل خود را متوجه او نموده بودند با صداى بلند فرمود: )على از من و من از على هستم . حق مرا ادا نمى كند جز خودم يا على (
احمد حنبل (2) از حديث حبشى بن جناده به طرق متعدد - كه همگى صحيح هستند - اين حديث را نقل كرده است . كافى است كه بگوييم وى آن را از يحيى بن آدم از اسرائيل بن يونس از جدش ابو اسحاق سبيعى از حبشى مزبور نقل كرده است . همه اينها نيز نزد بخارى و مسلم حجت هستند، و هر دو به آنها در صحيح خود احتجاج نموده اند.
هر كس به اين حديث در مسند احمدبن حنبل نگاه كند، خواهد دانست كه صدور آن در حجّة الوداع بوده است . ابن ماجه قزوينى هم آن را در سنن (3) نقل كرده است . ترمذى و نسايى در صحيح خود آن را آورده اند و به عنوان حديث 2531 صفحه 153، جلد ششم كنز العمال نيز آمده است .
آرى ، پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - با اين حديث ، على - عليه السّلام - را در كار خود سهيم گردانيد و امين و وصى خود كرد. چنانكه هارون نسبت به موسى چنين بود. با اين فرق كه على پيغمبر نبود، بلكه وزير و جانشين او بود و به روش او عمل مى كرد، و آنچه ديگران از جانب آن حضرت ادا نمى كردند، و پيغمبر به او به وديعت گذارده بوده ، ادا مى نمود.
با اين طرز حكيمانه ، پيغمبر اكرم - صلّى اللّه عليه وآله - موضوع ولايت را ابلاغ كرد، و با اين طرق مشروع ، آن را در ميان امتان خود منتشر ساخت ، تا بر حسب مقتضيات احوال در موارد مختلف و به دواعى گوناگون ، با احاديث و اسلوبهاى متنوع با ولايت ، جريان پيدا كند.
راه دگرگون ساختن حقايق را هم به روى مخالفان مفتوح ساخت ؛ دگرگون ساختن نصوص به نام تأ ويل واجتهاد، تا مبادا بر ضد خدا و پيغمبر برخيزند. از اين رو با آنها به روش حكما رفتار كرد، و بدينگونه جلو سركشيهاى آنها را گرفت و اعصاب ايشان را تخدير كرد. در نتيجه آنها به ظاهر، با پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - بودند و سخنان او را مى پذيرفتند، ولى دلهايشان به طرف خلاف و اعتراض ، متمايل بود. اين مدارا نشانه شدت علاقه پيغمبر - صلّى اللّه عليه وآله - به دين و امت اسلام بود.

منابع

1- سوره نجم ، آيه 3.
2- مسند احمد، ج 4، ص 164.
 -3
سنن ابن ماجه ، ج 1، ص 92 (باب فضائل صحابه )

 


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:





.: Weblog Themes By Pichak :.

درباره وبلاگ

بسم اللّه الرحمن الرحيم شیعیان و اهل تسنن همواره در کنار هم به خوبی زندگی کرده اند به خوبی درک می کنم در این وحله از زمان شعیان و اهل تسنن برای جلوگیری از سوء استفاده دشمنان باید باهم وحدت داشته یاشند ، اما باید مشخص شود که چرا مسلمانان باید بعد از پیامبر (ص) به دو دسته تقسیم شوند ؟ و الان ما باید طبق مذهب پدرانمون شیعه یا سنی باشیم ؟ مطمئنا این سوالها بین تمام جوانان شیعه و سنی وجود داره.
موضوعات وب
لینک های مفید
امکانات وب

ورود اعضا:


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:
 

بازدید امروز : 43
بازدید دیروز : 67
بازدید هفته : 166
بازدید ماه : 166
بازدید کل : 10007
تعداد مطالب : 18
تعداد نظرات : 1
تعداد آنلاین : 1



دوست عزیز خوندن این صفحات بیش از چند دقیقه وقت شما رو نمیگیره اما میتونه در تصحیح یا استوار ساختن اعتقادات کمک کنه.به ادامه مطلب بروید.